به گزارش خبرنگار سیاسی شاخص، «مهسا امینی»، نامی که دیگر نه فقط یک اسم بلکه رمز یک عملیات سوخته است که شاید بر اساس برخی بیتدبیریها و کمک و همراهی بعضی جریانات داخلی سعی در احیای خود دارد؛ عملیاتی از جنس پروژههای افرادی نظیر تاجزاده، حجاریان، علویتبار که معتقد بودند اصلاحات خون میخواهد و در جریان فتنه سال ۸۸ در جهت تحقق این هدف از هیچ اقدامی برای رسیدن به این خواست خود کوتاهی نکردند.
پروژه ندا آقا سلطان در جریان پرونده کشتهسازی آن سالها شباهت زیادی با آشوبهای این روزها دارد با این تفاوت که آنجا کشتند و اینجا تلاش میکنند نظام را مظلومانه قربانی حادثه تلخی کنند که ریشه آن هم در نگاه ابزاری خودشان به «زنان سرزمینم» بوده و هست، وگرنه که بر همگان آشکار است حامیان قاتل میترا استاد هیچوقت نمیتوانند امروز برای دختری که با هزاران آرزو چشم برجهان بسته است مرثیهسرایی کنند.
اما در پی فوت مهسا امینی، چهرهها و رسانههای جریان مخالف که مدتهاست در حوزه سیاسی کشور بلا موضوع شدهاند، همراه با جریان ضدانقلاب خارج نشین خط دروغپردازی و شایعهسازی را در پیش گرفتند که نتیجهای جز انحراف و جریحهدار شدن کاذب افکار عمومی و همچنین اهانت به ارزشها و هنجارهای انقلاب اسلامی نداشت.
در این بین نقش برخی از بازیگران، فوتبالیستها، خوانندگان، ورزشکاران و افراد مشهور به اصطلاح «سلبریتی» در دمیدن آتش فتنه به هیچ وجه نمیتوان نادیده گرفت؛ سلبریتیهای ناآگاهی که برای دیده شدن؛ دوست دارند در هر موضوعی چه تخصص آن را داشته و چه نداشته اظهارنظر کنند تا به نوعی عطش خودبینی خود را رفع کنند، طمع «فالور جمع کردن»، «من را ببین» و «من هم هستم» آنها را وادار میکند که در همه زمینهها بدون مهارت و تخصص لازم نظر بدهند.
همین افراد مشهوری که میتوانند به عنوان کنشگر اجتماعی در بهزیستی اجتماعی نقش مثبتی داشته باشند، اغلب با اظهارنظر در موضوعات مختلف به جای اینکه جامعه را به انسجام برساند، دچار از هم گسیختگی و آشوب میکند.
سلبریتی سرفه هم کند لایک میگیرد!
افرادی نظیر علی کریمی، پرستو صالحی، کتایون ریاحی، ترانه علی دوستی که با چند میلیون دنبالکننده وقتی میبیند که حتی اگر سرفه هم کرده و به اشتراک بگذارد، فالوورها برایش سر و دست میشکنند و لایک و کامنتهای خوشایند تقدیمشان میکنند، آنجاست که به سرعت درگیر این قدرت کاذب و این پذیرش بی حد و حصر میشوند، همین شرایط به تدریج آنان را به مگالومانیا(خود بزرگبینی) مبتلا میکند، سلبریتی اینجا و در ذهن خود هیچ جلوداری نمیبیند و حرف و استنتاج ناقص خود را از مسائل مختلف که هرکدام به تخصص و دانش کافی نیاز دارد فصلالاخطاب قلمداد میکند. و همینجاست که مشکل شروع میشود.
چهرههای مشهور به دلیل توجه مردم به نوعی در حکم رسانه هستند و اظهارنظرهای حتی جزئی آنان در جامعه بازتاب جدی مییابد.
واقعیت آن است این افراد به دلیل مهارتشان در یک رشته هنری یا ورزشی، توجه جامعه را به خود جلب کردهاند، اما این مهارت تخصصی لزوماً به این معنا نیست که از دانش و مطالعه کافی در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار باشند که اظهارنظرشان متکی به این عقبه علمی دارای عمق کافی باشد.
ایفای نقش فوتبالیست مشهور در قامت تئوریسین و رهبر اپوزیسیون
علی کریمی فوتبالیست مشهور و پراستعداد سالهای قبل کشور، این روزها اما در قامت تئوریسین و رهبر اپوزیسیون کشور ایفای نقش میکند! کریمی ۴۴ ساله به مانند خیلی از سلبریتی های دیگر صفحه پرفالوئری در اینستاگرام دارد که متلک گویی های گاه و بیگاه وی در همه حوزه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بعضا با لایک و کامنتهای مخاطبانش مورد استقبال قرار میگیرد.
کسانی که کریمی را می شناسند می گویند او برخلاف دریبلهای زیبایش، بسیار سطحی و مبتدی است. «بیجاگویی های» کریمی نیز بارها مورد تمسخر کاربران فضای مجازی قرار گرفته است، با این حال این فوتبالیست مشهور که هم اکنون خارج از کشور زندگی می کند با جملات قصار خود در ماجرای اخیر مهسا امینی نیز تلاش میکند که نقش آفرینی کند، یک روز از خاندان پهلوی دفاع میکند و روز دیگر دستور حمله به پلیس را می دهد.
علی کریمی پیچیدگی چندانی ندارد، سطح هوش و فراست او را میتوان از نوشتهها کپی – پیست شده و صحبتهای علنیاش تخمین زد؛ علی کریمی و سلبریتیهایی نظیر پرستو صالحی و ترانه علیدوستی در مسیری قرار دارند که محمد حسینی مجری سابق صداوسیما در انتهای آن به سر میبرد. حسینی که روزی در این وهم بود که با گروه موسوم به ریاستارت در ایران انقلاب به پا خواهد کرد! نهایت شجاعتشان هم آتش زدن شبانه مسجد بود.
آن روزها، کانال آمد نیوز ماشین تبلیغی بود و ریاستارت نیروی تهییج کننده، اکنون بی بی سی و رسانه وابسته به آل سعود ماشین تبلیغی است و سلبریتیهایی نظیر علی کریمی در حکم تهییجگر؛ امر نیز بر کریمی و سلبریتیهایی نظیر پرستو صالحی و ترانه علیدوستی مشتبه شده که کار تمام است و در قالب پست و استوری در حال انتحار سیاسی هستند. نمیدانند که در یک عملیات انتحاری، اولین قربانی خود انتحاریزن است.
سلبریتیهای ناآگاه در نقش انتحاری سیاسی
آشوبهای اخیر نقطه عطفی خواهد شد تا مردم با کانونهای بحران ساز داخلی که سلبریتیهای جشنوارهای بخشی از آن هستند، آشنا شوند. البته خود آنها نیز دیر یا زود خواهند فهمید مهمترین بازنده این کارزار آنها هستند.
ناگفته نماند سلبریتیها در جامعه ما عملاً روند متفاوتی دارند و در ساختار کلی فرهنگی جامعه جایگاه مشخصی ندارند، گاه ابزار افزایش فروش کالاهای هنری هستند و گاه در خدمت تبلیغات عموم کالاها و خدمات قرار میگیرند. گاه نیز با شیطنت برخی جریانات، در خدمت احزاب سیاسی و در نوع بسیار وخیمتر در خدمت معاندین جمهوری اسلامی ایران درمیآیند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی شاخص، حادثه فوت مرحوم مهسا امینی حقیقتا تلخ و ناگوار است و همه مردم و مسئولین از این اتفاق ناراحتند که امید است با بررسی دقیق ابعاد این حادثه کمی از آلام خانواده مرحومه و ملت ایران کم شود و هرگز شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم، اما هیچکس راضی نیست از دل یک حادثه ناگوار، حوادث متعدد دیگری رخ دهد.
چهره منافقین در پیچهای حساس نظام مشخص میشود
در این چند روز غیر از خسارتهای مالی به بیتالمال، چندین تن از هموطنان ما خواسته یا ناخواسته در این اغتشاشات فوت و یا مجروح شده اند که مقصر اصلی آن کسانی هستند که در این آتش فتنه دمیدهاند، همان سلبریتیهایی که تاکنون منافقانه از سفره انقلاب و جمهوری اسلامی ارتزاق کرده و امروز با لیدرهای ضد انقلاب همراه شده اند.
البته جای شکر است که در این پیچهای حساس تاریخی نظام، چهره این منافقین آشکار میشود، اما در حادثه اخیر و فوت مرحومه مهسا امینی، موج سواریهای توسط این افراد انجام گرفته که قابل بخشش نیست، برخی کشف حجاب کردند و برخی هم خواهان این بودند که حتی یک فریم از چهره شان در تلویزیون پخش نشود تا از این طریق آتش فتنه را بیشتر و عده ای را به خیابان ها بکشانند.
این سلبریتی ها نه تنها در مسئله کشف حجاب بلکه در مرگ قربانیهای این چند روز، سوزاندن قرآن، هتک حرمت به نیروی انتظامی و شهادت آنان، در برداشتن حجاب از سر زن مسلمان شریک جرمند و باید محاکمه بشوند.
انتهای پیام/2001